عشق مانند نواختن پیانو است

ابتدا باید نواختن رابراساس قواعد یادبگیری

سپس قواعد را فراموش کنی وباقلبت بنوازی

گاهی وقت ها

رویای بعضی چیزها

از واقعیتشان زیباتر است

مثل تو

که خواستنت دلچسب تر از داشتنت بود

متفاوت باش

دنیا پر است از آدمایی معمولی

به قول شاملو

کوچکترین لبخند تو...

مرا از تمام  بدبختی ها نجات  میدهد...

عشق چیز زیبایست...

.

.

.

.

.

وقتی که در زمان درست وباانسان درست بیاد!!!!!

اندیشیدن به تو زیباست وامید بخش

چون گوش سپردن به زیباترین صدا دردنیا

زمانی که زیباترین ترانه هارامیخواند

اما امیدبرایم بس نیست

دیگر نمی خواهم گوش فرا دهم

رفیق واسه خودت دیوار بخر

تا به هیج نارفیقی تکیه نکنی

ما عادت کردیم وقتی فیلم به تیتراژ رسید

اگه تو خونه باشیم

دستگاه را خاموش می کنیم

اگه توسینما باشیم

سالن وترک می کنیم

ما توی زندگیمون هیچ وقت.....

کسانی که برامون

زحمت اصلی رو کشیدن نمی بینیم

مافقط دوست داریم

کسایی روبینیم که برامون نقش بازی می کنن

ما انسان ها مثل مداد رنگی هستیم....

شاید رنگ مورد علاقه یکدیگر نباشیم!!!!

اما روزی....

برای کامل کردن نقاشیمان

دنبال هم خواهیم گشت

به شرطی که اینقدر همدیگر را نتراشیم تاحد نابودی!

شانس دیدنت را هرروز ندارم ولی دوستت دارم...

وقتی دلم هوایت را میکند حق شنیدن صدایت را ندارم ولی دوستت دارم...

وقتهایی که روحم درد دارد ومیشکند شانه هایت را برای گریستن کم دارم ولی  دوستت دارم...

وقت دلتنگی هایم آغوشت رابرای آرام شدن ندارم ولی دوستت دارم....

آری همه وجودمی ولی هیچ جای زندگیم ندارمت و میان تمام نداشتن ها باز هم با تمام وجودم دوستت دارم...

تواگر میدانستی خنجر ازدست عزیزان خوردن یعنی چه؟

ازمن دل خسته نمی پرسیدی چراتنهایی

 کافیست چشمانت راببندی وچند لحظه تمرکرکنی

میشنوی؟ آسمان پراست ازدوستت دارم هایی

که هیچوقت به مقصد نرسید!

بلندترینش. ناب ترینش .بکرترینش

مال من است!

برش دارلطفا

زندگی فاصله آمدن ورفتن ماست

شاید آن خنده که امروز دریغش کردیم

آخرین فرصت خندیدن ماست...

 زندگی شوق رسیدن به خداست

خنده کن بی پروا.........!

سرآغاز زندگی

بی شک

صدای خندیدن کسی ست که دوستش داریم....

می شود بخندی!

هوس کرده ام یک دل سیر زندگی کنم

چه زیبا می گوید نلسون ماندلا

وابستگی یادلبستگی

"وابستگی" یعنی میخواهمت چون مفیدی

"دلبستگی" یعنی میخواهمت

حتی اگر مفید نباشی

میدونی " دوستت دارم " ینی چی

د: دلمو بهت میدم

و:ولت نمی کنم

س:سایه سرت میشم

ت:تمام عمرم کنارت  می مونم

دا: داغون میشم ازنبودنت

ر: راه دل شکستنو بلدنیستم یادم نمی گیرم

: مرگم نمی تونه عشقمو ازبین ببره

سالهاست که کوهستان دلم به حرمت

ردپاهایت به برفها اجازه آب شدن نمیدهد

من برعکس خیلیا

اخلاقم سگ نیس

رفتارم تک نیس

امثالم کم نیس

فازم غم نیس

حرفام سم نیس

چشمام نم نیس

من خاص نیستم

اس وپاس نیستم

براهیجکس لاستیک زاپاس نیستم

عقده ای وبی احساس نیستم

من به معمولی بودنم افتخار میکنم

من پسرم

انها که تنها زندگی نکرده اند......

نمی فهمند

که سکوت چگونه آدم را می ترساند

چگونه ادم باخودش حرف میزند

نمی فهمند

که ادم چگونه به سمت اینه ها میدود

درارزوی دیدن همدم

یادتونه یه زمانی مهمونی که می رفتیم

واسه اینکه نشون بدیم با شخصیتیم موز برنمیداشتیم

نگید نه که عمرا کسی باور نمکنه

یا اعصاب من بازی نکن بخوام باهات بازی کنم

شهر بازی میشی هاااااااااااااااااااااااااا

عجب دوره ایست 

جمله ی این مکان مجهز ب دوربین مداربسته است

بیشتر اثر میگذارد تاعالم محضر خداست

آرزو دارم عشق باشد ویک دنیا سلامتی

وامضای خدا پای تمام آرزوهایت

دوستان من تو لاین دیلیت اکانت زدم ولی دوباره برمیگردم حدودا دوهفته یا سه هفته

دیگه خواستید ای دیتون  بذارید برگشتم ادد تون میکنم باتشکر

با خراب ترین حالم

روی خراب ترین خرابه های تاریخ

با خراب ترین خط دنیا

نوشتم خرابتم رفیق

سعی کن ارزوی دیگران باشی!

نه آویزون دیگران

تو لحظه های داغونی فقط یه نفر میتونه آرومت کنه
اونم کسیه که داغونت کرده !

مارفاقت رادردانشگاهی آموختیم که بابت

شهریه آن زندگیمان را دادیم

زیبایی عشق به سکوت است نه فریاد

پس باتمام سکوتم دوستت دارم

اگه در رفاقت گناهی داشته باشیم زندان لازم نیست

حسرت دیدار کافیست

نامم را والدینم

زبانم راکشورم

دینم رااجدادم

عشقم راخودم

که آن هم لاشی ازآب درآمد

1318/4/24 روز تولد بهترین رهبر دنیاست




این عمار نگو خودم عمارتم

عاشق منطق و فكر بیدارتم

پسر فاطمه جسم تو كامل است



من گرفتار آن دست بیمارتم



رهبرم اگه لب تر كنی،سر و فدا می كنیم



اشاره كن،كل دنیا رو ما كربلا می كنیم



هر دفعه طنین صدات و از مناره ها می شنویم



ما یاد غربت صوت امام و شهدا می كنیم



مرگ بر فتنه گر پست و وقیح



مرگ بر ضد ولایت فقیه



مكتب فقط حذب علی



رهبر فقط سید علی



سید خامنه غرق تكبیرتیم



عاشق چهره و صورت پیرتیم



رهبرم هیئتی ها همه رهرو رهند



ما همه قبظه ی دست شمشیرتیم



ما فدای نگاه و شونه ی خسته ات می شیم


رهبرم عصا دست نگیر كه ما عصای دستت می شیم



مرگ بر فتنه گر پست و وقیح



مرگ بر ضد ولایت فقیه



مكتب فقط حزب علی



رهبر فقط سید علی

پیشاپیش به همه ایرونیا تبریک میگم

اگر به سوالات زیر پاسخ درست بدهید یهنی شما در صحیحی ازمراسم ازدواج وحواشی ان دارید ومیتوانید برای مزدوج شدن اقدام نمایید

1.چرازنها مهریه میگیرند ومردها مهریه میدهند

الف/ چون عدالت رعایت شود

ب/ ای اقا حالا کی داد ه کی گرفته

ج/ مهم عشق وعلاقه است

د/ چون اقای داماددست ازپا خطا نکنه

2. به هدیه خانواده عروس بهاطرافیان داماد چه میگویند

الف/ خلعتی

ب/ جارخته

 ج/ جارفته

د/ چیزی نمیگویند

3.خانواده عروس دزشب حنابندان در جواب شعر "حناحنا اوردیم دخترتونو بردیم" چه میکنند

الف/ میگویند حنا حنا ارزونیتون دختر نمی دیم بهتون یهنی کلا همه ملت سرارند

ب/زباندرازی میکنند

ج/میگویند نوش جونتون ویا اشکی زودتر می بردین

4. ازبیت امشب چه شبیست شب مراد است امشب ... بادابادا مبار بادا چه نتیجه ای میگیریم

الف/ اسم داماد مراداست

 ب/ مبار باید بدود

ج/ شنیدن این شعر برای بچه ها مناسب نیست

د/عروسی تمام شده به خانه هایتان بروید

5.چرابه هدیه سرعقد داماد به عروس زیر لفظی میگویند

الف/چون زیر میزی نمی شود گفت

ب/ چون عروس گول زنگ نمی شود بگویند

ج/چون ادو رازیر زبان عروس می گذارند

6.به فاز سوم پروژه ازدواج که قبل از عقد وبعد از بله برون برگزار میشود چه میگویند

الف/ مادر زن سلام

ب/ مادرزن بای بای

ج/خرید عروسی

د/ خرج ومهر برون

7. دربیت بازشود دیده شود بله پسندید شود  چه چیزی باید بازشود

الف/تمام کمدها وکابینت ها منزل عروس

ب/ادوهای فامیل

ج/ بخت دخترهای فامیل که همینشعررا جیغ میزنند

8. جای خالی راپرکنید وبرداشت خودرا ازاین شعر بگویید چرا.............ندادین کناردریا ندادین

الف/ قلیون / داماد معتادبوده

ب/ویلا/ ماشالله رو که رونیست

ج/ پیام / مهمانها سرزده ازشمال اومدن

9. پدر عروس شب عروسی جلوی درتالار چکارمیکند

 الف/ بشکن میزند

ب/ شاباش جمع میکند

ج/ مراقب است داماد فرارنکند

زنه نصف شب میگوزه برای اینکه بفهمه شوهرش
بیداره یانه میگه خلیل سیزنئچه قارداشسیز شوهرش میگه :
اگر منی اوستوراغ اولدورمسه 5قارداش

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا وقتی صحبت از سفر به برزیل در سریال پایتخت شد، نقی به بهبود قبطه می خورد و دلش می خواست هر جور شده به برزیل برود. اما دست تقدیر نقی را به رایگان به این خوش گذرانی فرهنگی برد آنهم با یک شلوار نصفه!!!محسن تنابنده و برخی دیگر از بازیگرانی که با عنوان حامی فرهنگی به این سفر رفتند با عکس هایی که در سایت های اجتمایی از خود قرار داده اند کمی در افکار عمومی مردم ایجاد سوال کردند. خوشگذرانی بازیگران با این سر و وضع چه ربطی به فرهنگ دارد؟ چرا باید بازیگران  وقتی به خارج از کشور  میروند، با این رفتارها هویت اسلامی کشورمان را به مضحکه  بگیرند؟ آیا کسانی که در عکس های ورزشگاه دیده نمی شوند به کار فرهنگی دیگری مشغولند یا مشغولند که فرهنگی کار کنند؟عکس هایی که تاسف خیلی ها را به دنبال داشت و حیف و صد حیف که آب رفته به جوی باز نمی گردد. پوشش زنان که اصلا به زن مسلمان شبیه نیست چه رسد که نماینده آن باشند و پوشش مردان هم که بماند.لابد تعریف کار فرهنگی عوض شده یا به تعاریف جدیدی منتسب شده است ،که جولان لباس های نامناسب، حرکات دور از شان و منزلت، عکس های گاه و بیگاه نامناسب خبر از کشاکش فرهنگ های ساخته و پرداخته و البته دور از هویت مردم عزیز کشور است.وقتی صحبت از سفر به نمایندگی از قشر فرهنگی به میان می آید, حداقل چیزی که روی دوش فرد سنگینی می کند, حس مسئولیت و البته ادای حق مطلب است, اما در حرکات این بازیگران هر چیزی دیده می شود الا حس مسئولیت نسبت به هویت ایرانی, احساس دین به احساسات هوادارن و جوانان ایرانی, و در نهایت مسلمان بودن و اسلام گرایی واقعی

در افسانه های شرقی قدیم آمده است که یکی از پادشاهان بزرگ برای جاودانه کردن نام و پادشاهی خود تصمیم گرفت که قصری باشکوه بسازد که در دنیا بی نظیر باشد و تالار اصلی ان در عین شکوه و بزرگی و عظمت ستونی نداشته باشد !!!

اما پس از سالها و کار وتلاش و محاسبه ، کسی از عهده ساخت سقف تالار اصلی بر نیامد و معماران مدعی زیادی بر سر این کار جان خود را از دست دادند تا اینکه ناکامی پادشاه او را به شدت افسرده و خشمگین ساخت و دست آخر معلوم شد که معمار زبر دست و افسانه ای به نام سنمار وجود دارد که این کار از عهده او بر می آید …

و بالاخره او را یافتند و کار را به او سپردند  و او طرحی نو در انداخت و کاخ افسانه ای خورنق را تا زیر سقف بالا برد و اعجاب و تحسین همگان را برانگیخت اما درست وقتی که دیواره ها به زیر سقف رسید  سنمار ناپدید شد و کار اتمام قصر خورنق نیمه کار ماند …

مدتها پی او گشتند ولی اثری از او نجستند و پادشاه خشمگین و ناکام دستور دستگیری و محاکمه و مرگ او را صادر کرد تا پس از هفت سال  دوباره سر و کله سنمار پیدا شد .

او که با پای خود امده بود دست بسته و در غل و زنجیر به حضور پادشاه آورده شد و شاه دستور داد او را به قتل برسانند اما سنمار درخواست کرد قبل از مرگ به حرفهای او گوش کنند و توضیح داد که علت ناکامی معماران قبلی در برافراشتن سقف تالار بی ستون این بوده است که زمین به دلیل فشار دیواره ها و عوارض طبیعی نشست می کند و اگر پس از بالا رفتن دیواره بلافاصله سقف ساخته شود به دلیل نشست زمین بعدا سقف نیز ترک خورد و فرو می ریزد و قصر جاودانه نخواهد شد…

ارزش تو آنقدری هست که برایت پل عبور شوم

 حتی اگر نگاهت به زیر پایت نیفتد

حضورم رابرصفحه دلت تیک بزن 

من حاضرم

حتی تمام این روزهایی که توغایبی

برای هرزگی هزار راه هست اما هیچکدام به

اندازه ی تظاهر به پاکدامنی کثیف نیست

گنده لات تهران بود و توی مشروب فروشی کار می کرد
هیکل بزرگی داشت و همه ازش حساب می بردند
بعضی از قمار بازای بزرگ تهران استخدامش می کردند
میشد بادیگارد قماربازا
بچه که بوده باباش می میره
خودش می مونه و مادرش
کاری از دست مادر هم بر نمی یومد
سند خونه رو گذاشته بود توی طاقچه
تا از کلانتری زنگ می زدند ، می دونست دعوا کرده و باید بره بیرونش بیاره
وقتی می رفت کلانتری همه می شناختنش و می گفتند مادر شاهرخه
خیلی ها می گفتند: این پسر که برات آبرو نذاشته ، چرا نفرینش نمی کنی؟
مادر هم سر نمازها گریه می کرد و می گفت:
» خدایا بچه ی من رو سرباز امام زمان عج قرار بده «
خیلی ها از این دعای مادر خنده شون می گرفت
می گفتند: بچه ی قمار باز و مشروب خور و مست تو کجا و امام زمان عج کجا؟

اما انگار اثر دعای مادر رو نادیده گرفته بودند


سال 57 همراه انقلاب ، درون شاهرخ هم انقلابی بپا شد
توبه کرد و
رفت جبهه و کاری کرد کارستون
عراقی ها تا می فهمیدند شاهرخ توی منطقه ی عملیاتیه ، تنشون می لرزید
صدام برا سرش جایزه بزرگی گذاشته بود
تا اینکه بالاخره توی یه عملیات شهید شد
پیکرشم برنگشت
انگار می خواست حضرت زهرا سلام الله علیها براش مادری کنه...

شهیدجاویدالاثر شاهرخ ضرغام

امروزدر اردبیل نمیدونم چطور توصیف کنم چون آدم وقتی تو یه زباله دانی میره آیا کسی میاد ازش سوال کنه که اونجا رو توصیف کن؟اصن حالش بهم میخوره البته از نظر حجاب منظورمه.

فلسطین یکی از شهرک های اردبیل هستش باور بفرمایید یه دونه با حجاب بیشتر ندیدم فقط یه دونه اونم یه خانم سالخورده بود. 

دوستان وضع خیلی خرابه البته ناگفته نماند توی خود اردبیل یه باحجاب که میدیدم یه الحمدلله میگفتم تا خدا زیادش کنه اما همون اطراف  شیخ صفی باحجابهای به چشم میخوردن ولی در قسمت های دیگه ی شهر وضع افتضاح هستش و خلاصه برای راه رفتن تو خیابون های اردبیل یا باید سرت تو آسمون باشه یا باید کف زمین اینو من میگم ان شا الله خودمم بتونم همیشه رعایتش کنم قسم میخورم اگه به کثافت ها و زباله های روی زمین نگاه کنی بهتر از اینه که به چهرهای آرایش کرده و سرهای واژگون شده و لباس های تنگ و کوتاه نامحرمان و بی بند و باری تو خیابون هست فصل گرما داره شروع میشه اردبیل هم گرمه فعلا خیلیا بهانه ی خوبی دستشون اومده برای بی حجابی و لباسای نازک پوشیدن تا ممکنه و میتونید نذارید سوءاستفاده کنن و منم مثل دوستانم به خانمای بد حجاب و بی حجاب میگم

"خواهرم تحمل اندکی گرما بهتر از بی حجابی و تحمل آتش جهنم است"

آیت‌الله خامنه‌ای، رهبر انقلاب در سخنرانی‌های خود بارها بر مدارا در برخورد با جوانان و همچنین زنان “بدحجاب” تاکید کرده اما برخی افراد که خود را ولایت‌مدار می‌دانند، کمتر به این تاکید رهبری عمل می‌کنند و در برخورد با این‌گونه افراد از خشونت لفظی استفاده می‌کنند و به گونه‌ای سخن می‌گویند که گویی این افراد باید رانده شوند.

به گزارش سایت دفتر حفظ و نشر آثار آیت‌الله خامنه‌ای، رهبری در اسفندسال 92  در جمع روحانیون خراسان شمالی درباره برخورد با جوانان و زنان “بدحجاب” تاکید کردند: “مدارا کنید، ممکن است ظاهر زننده‌اى داشته باشد (خب) داشته باشد. بعضى از همین‌هایى که در استقبالِ امروز بودند، در عرف معمولى به آن‌ها می‌گویند «خانم بدحجاب»؛ اشک هم از چشمش دارد می‌ریزد. حالا چه کار کنیم؟ ردش کنید؟ مصلحت است؟ حق است؟ نه، دل، متعلق به این جبهه است؛ جان، دلباخته‌ى به این اهداف و آرمان‌هاست. او یک نقصى دارد، مگر من نقص ندارم؟ نقص او ظاهر است، نقص‌هاى این حقیر باطن است؛ نمى‌بینند. ما هم یک نقص داریم، او هم یک نقص دارد. با این نگاه و با این روحیه برخورد کنید. البته انسان نهى از منکر هم میکند؛ نهى از منکر با زبان خوش، نه با ایجاد نفرت.”

وحشت ناک ترین پیام سال که قلب هزاران نفر راشکست

یارانه دولت به شما تعلق نمی گیرد

ما نمیگذاریم ایران سقوط كند!

در دوران جنگ جهانی اول و اشغال ایران توسط قوای انگلیسی و روسی كه حملات و هجوم ها به ملت شیعه اوج گرفته بود، مرحوم آیت الله العظمی نائيني خيلي پريشان بودند و نگران از اينكه اين وضع به كجا خواهد انجاميد، نكند اين كشور محبّ و دوستدار امام زمان (عج) از بين برود و سقوط كند و...

در همين حال، شبي به امام عصر (عج) متوسل مي‌شوند و در حال توسل و گریه و ناراحتی در عالم رؤيا مي بينند:

ديواري است به شكل نقشه ايران كه شكست برداشته و خم شده و در حال افتادن است. در زير اين ديوار، يك عده زن و بچه نشسته‌اند و ديوار دارد روي سرشان خراب مي‌شود.

مرحوم نائيني وقتي اين صحنه را مي بيند به قدري نگران مي شود كه فرياد مي زند و مي‌گويد: خدايا! اين وضع به كجا خواهد انجاميد؟

در اين حال مي‌بيند كه حضرت ولي عصر(عج) تشريف آوردند و دست مباركشان را به طرف ديواري كه خم شده و در حال افتادن بود، گرفتند و آن را بلند كردند و آن را سرجايش قرار دادند و فرمودند:

«اينجا شيعه‌خانۀ ماست؛ مي شكند، خم مي شود، خطر هست، ولي ما نمي گذاريم سقوط كند.

ما نگهش مي داريم».

یکی از محافظان مقام معظم رهبری در قالب خاطره ای گفت: یک روز که مقام معظم رهبری به کوههای اطراف تهران برای کوه پیمایی رفته بودند، با دختر و پسری دانشجو برخورد می کنند که به لحاظ ظاهری وضع نامناسبی داشتند.
آنها به یک باره در مقابل گروه ما قرار گرفتند و فرصت جمع و جور کردن و رسیدگی به وضع ظاهری خودشان نداشتند. از رفتار آنها مشخص بود که خیلی ترسیده بودند و اینگونه به نظر می رسید که آنها تصور می کردند که الآن آقا دستور دستگیری آنها را صادر خواهد کرد. ولی برخلاف تصور آنها، آقا با آنها سلام و علیک گرمی کرد و پرسید که شما زن و شوهر هستید؟ آن پسر وقتی با خلق زیبای آقا مواحه شد، واقعیت را گفت و جواب داد خیر من و این دختر دوست هستیم!
آقا ابتدا درباره ورزش و مزایای آن با آنها صحبت کرد و بعد فرمود: بد نیست صیغه محرمیتی هم در میان شما برقرار شود و شما با هم ازدواج کنید. آقا به آنها پیشنهاد داد که اگر مایل بودید در فلان تاریخ بیائید، من هم آمادگی دارم که شخصا خطبه عقد شما را بخوانم. آن دو خداحافظی کردند و طبق قرار، همراه خانواده خود در همان تاریخ به محضر ایشان رسیدند. آقا هم خطبه عقد آن دو را جاری کردند. با برخورد کریمانه ایشان، این دو جوان مسیر زندگی خود را تغییر دادند؛ آن دختر غیرمحجبه به یک دختر محجبه و معنوی و آن پسر دانشجو هم به یک جوان مذهبی مبدل شدند.